قهوه صرفا یک نوشیدنی معمولی نیست! این محبوبترین نوشیدنی جهان با ورود به هر کشوری فرهنگ خودش را هم آورده و تاثیرات زیادی بر امور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی داشته است. قهوه و فرهنگ قهوه نوشیدن و قهوهخانهای از هر کشور به کشوری دیگر تفاوت دارد اما بین آنها یک مساله قطعی و آن هم حضور و تاثیر قهوه در ادبیات و فرهنگ است. بسیاری اوقات، نام قهوه و کتاب و شعر کنار هم میآیند که نشان میدهد این نوشیدنی چقدر در ادبیات تاثیرگذار بوده، از سوی دیگر قهوه و قهوهخانه در طول تاریخ دستمایه شعرها و داستانهای زیادی شده است و این روند همچنان ادامه دارد.
اما قهوه چطور پا به عرصه ادبیات ایران گذاشت و آن را تحت تاثیر خودش قرار داد؟
در این مطلب از سایت دیسترو به این موضوع خواهیم پرداخت.
فهرست محتوایی درباره قهوه در ادبیات فارسی

اولین گامهای قهوه در ادبیات فارسی
تاریخ دقیق ورود قهوه به سرزمین ایران مشخص نیست اما آنچه از آثار مکتوب رسیده، نشان میدهد در عصر صفویان به خصوص دوران شاه عباس، قهوهخانهها در شهرهای بزرگ ایران رونق و رواج یافتند.
این قهوهخانهها کارکردی فرهنگی داشتند و مهمترین مکان برای عموم مردم به ویژه هنرمندان و شاعران بود. شاعران این دوران جایگاه بالایی در دربار نداشتند و از سوی دیگر رشد طبقه متوسط در این عصر و حضور آنها در قهوهخانهها هم ادبیات و اشعار متناسب با خود را میخواست. از این رو بود که در این دوران شعر از دربار خارج شد و در میان مردم کوچه و بازار اوج بیشتری گرفت و اقبال مردم به قهوه و نوشیدن آن باعث ورود قهوه به ادبیات و شعر آن زمان شد.
شاید از اولین شاعرانی که از قهوه برای شعرهایش استفاده کرد را بتوان بیدل دهلوی دانست. او در غزلی میگوید:
پل گذشتن عمرست قامت پیری
اقامت تو به پشت حباب دشوار است
نمیتپد دل خون گشته در غبار هوس
سراغ قهوه به جام شراب دشوار است


عصر قاجار
تحولات اجتماعی، سیاسی، ادبی و اقتصادی در دوره قاجار گسترده بود. در این دوره شعرا و نویسندگان بزرگی ظهور کردند که به ادبیات مردمی دوره مشروطه منتهی شد. در این دوره بود که واژه قهوه به عنوان نماد و سمبلهای متفاوت وارد ادبیات شد.
برای مثال قاآنی در بیتی از قصیده خود گفته است:
قهوه بس تلخست کش نوشند مردم صبح و شام
لیک بس شیرین شود چون گشت با شکر عجین
همچنین شاطرعباس صبوحی دو بیتی زیر را با الهام از فال قهوه سروده است:
ون قهوه بهدست گیرد آن حب نبات
از عکس رخش قهوه شود آب حیات
عکس رخ او به قهوه دیدم گفتم
خورشید برون آمده است از ظلمات
ملکالشعرای بهار هم در اشعار خود چندین بار از قهوه و قهوهخانه استفاده کرده است:
خت شوریده رهنمایش گشت
روز جمعه به قهوهخانه گذشت
سایهی بید و چشمهی جاری
روز آدینه وقت بیکاری
در دوران قاجار قهوه صرفا یک نوشیدنی معمولی نبود. شاهان قاجار برای از حذف مخالفان خود از قهوه آلوده به سیانور استفاده میکردند و او را میکشتند. قهوه قجری در آن دوران بسیار معروف بود و علامه دهخدا درباره آن نوشته است: «قهوه قجری، قهوه مسموم که پادشاهان قاجار به کسانی که علنا نمیتوانستند بکشند، می خوراندند. علاوه بر این افرادی که برای انتصاب در مناصب بلند پایه دربار انتخاب میشدند باید بین دو فنجان قهوه که یکی آغشته به سیانور بود و دیگری سالم، یکی را انتخاب میکردند تا حسن نیت خود را نشان دهند. در مراسم خواستگاری دختران خاندان قاجار هم از همین رویه استفاده میشد و خواستگار یا کشته یا داماد خانواده سلطنتی میشد.
قهوه قجری هم در میان شاعران و نویسندگان فارسی دستمایه بسیاری از شعرها شد:
دعوتنامه زندگیمان به صرف قهوه قجری بود
چشمهایمان را که باز کردیم قطره قطره
قهوه قجری مینوشیم و قدم قدم
به مرگ روحمان نزدیکتر میشدیم
یا شاعری دیگر مینویسد:
من سالهای سال از این خانه بیرون نرفتهام که تو برگردی
یک بار هم که آمدهای ما را مهمان به قهوه قجری کردی
مطلب پیشنهادی: صفر تا صد قهوه اسپرسو مرغوب
مضمون قهوه در ادبیات دوران معاصر
دوران پهلوی با تحولات اجتماعی و سیاسی زیادی همراه بود و فرهنگ و ادبیات ایران هم دچار تحولات زیادی شد. تاثیر قهوه صرفا به مضامین اشعار و داستانها محدود نبود و این نوشیدنی تاثیر زیادی در گردهمایی و همفکریهای روشنفکران آن زمان گذاشت. در دوره پهلوی با ورود مدرنیته و تحولات اجتماعی، کمکم کافهها جای قهوهخانهها را گرفت و به عنوان نمادی از تغییر در سبک زندگی و فرهنگ شهری، جای خود را میان مردم به ویژه شاعران و نویسندگان پیدا کرد. کافهها در دوران پهلوی به مکانی برای تبادل افکار و ارتباطات اجتماعی تبدیل شدند.
در این دوران دیگر پای زنان هم به کافهها باز شد و مردان و زنان کنار هم در کافهها با نوشیدن قهوه اسپرسو یا فرانسه به همفکری و گفتوگو میپرداختند. شاعران و نویسندگان زیادی با الهام از محیط کافهها و نوشیدن قهوه شعر و داستان خلق کردند و معمولا در این داستانها، قهوه به نمادی از لحظات عشق و اشتیاق تبدیل شد.
در همین دوره بود که فال قهوه هم وارد عرصه زندگی مردم و در ادامه وارد شعر و ادبیات شد. طرح و خطوط ته فنجان و نقشهایی که قهوه در فنجان هر کسی به وجود میآرود، دستمایه جدیدی برای شاعران شده بود. برای مثال دکتر رضا کیخایی در شعری میگوید:
چقدر عوض شدهای مگر پشیمانی؟
هنوز که پیش توام چرا پشیمانی؟
به فال قهوه من مگر چه آمده بود
که مانده خیره نگاهت میان فنجانی
یا محمد علی بهمنی شاعر برجسته معاصر سروده است:
قهوهات را بنوش و باور کن
من به فنجان تو نمیگنجم
دیدهام در جهاننما چشمی
که به تکرار میکشد فالم

قهوه در دوران جدید
در این دوران جدید هم قهوه همچنان پای ثابت شعر و داستانها و رمانهاست. شاید بتوان زندگی و عشق را به قهوه و فنجانی قهوه تشبیه کرد که باوجود تلخیها، لذت فراوانی هم دارد. تلخیهایی که به زندگی معنا میدهد و نوشیدن آن لذتبخش است.
از شاعران معاصری که در شعرش از قهوه استفاده کرده، میتوان به حسین منزوی اشاره کرد:
چه روزیست امروز
قهوهای منفرد
تلخ، معطر
امروز را به خاطر بسپاریم
سخن آخر
قهوه و کافهنشینی در طول تاریخ و سراسر جهان تاثیرات عمیق فرهنگی و اجتماعی گذاشته است و ردپای قهوه در ادبیات جهان دیده میشود. ادبیات ایران هم متاثر از این فرهنگ بوده و قهوه نه تنها نوشیدنی محبوب که سوژهای برای سرودن شعر و خلق ادبیات بوده است.
قهوه به عنوان نمادی چند وجهی و غنی جایگاه خود را در ادبیات فارسی پیدا کرده، این نوشیدنی نماد عشق و اشتیاق و زندگی مدرن است. قهوه به سمبلی از تلخیهای زودگذر و لذتهای عشق و زندگی تبدیل شده و میتوان متوجه شد که قهوه به ویژه قهوه اسپرسو نه تنها یک ماده مصرفی و خوراکی بلکه به عنوان نماد زندگی در شعرها و داستانها به کار گرفته شده است.
قهوه دیسترو با دستانی ماهر میخواهد نوشیدن این نماد را لذتبخشتر و غنیتر کند تا الهامبخش شعرا و داستاننویسان بیشتری شود.





اگر عاشق دنیای قهوه هستید، احتمالا مطالب زیر را هم دوست داشته باشید:
سئوالات متداول درباره قهوه و ادبیات
ورود قهوه به عرصه ادبیات فارسی به صورت دقیق مشخص نیست اما طی تحقیقهای اخیر، از دوران صفویه قهوه و قهوهخانه تاثیر زیادی بر شعر فارسی داشته است.
قهوه نمادی از تضاد زندگی و عشق است؛ تلخ اما لذتبخش و پرانرژی!